ოօհʂεղ
پدرم دفتر شعری آورد، تکیه بر پشتی داد
شعر زیبایی خواند و مرا برد، به آرامش زیبای یقین
با خودم می گفتم :زندگی، راز بزرگی است که در ما جاریست
زندگی فاصله آمدن و رفتن ماست
رود دنیا جاریست
7 امتیاز + / 0 امتیاز - 1393/02/02 - 08:53
دیدگاه
mohsen1371

لایک

1393/02/5 - 13:01

باز نشر توسط